http://porseman.mihanblog.com/
محمدکاظم انبارلویی
آمریکا را آنچنان که هست بشناسیم!
قرار نیست صداهای حقی که در بین ملت وجود دارد و منشاء آن بغض فرو خورده 50 سال جنایت آمریکاست خاموش شود؛ این صداها حتی اگر پیشرفتی هم در مذاکرات پدید آید هرگز خاموش نخواهد شد.
به گزارش امید، متن یادداشت محمد کاظم انبارلویی با عنوان «آمریکا را آنچنان که هست بشناسیم! » به شرح ذیل است:
آمریکا را آنچنانکه هست باید شناخت نه چنانچه مینمایاند.
آمریکا دشمن اصلی ملت ایران است و در این تردیدی نیست. سابقه این دشمنی به بیش از نیم قرن میرسد. نشانه های دشمنی آمریکا از اشغال سرزمین ما به همراه انگلیس و متفقین در جنگ جهانی دوم شروع می شود و تا کودتای 28 مرداد و نیز پس از پیروزی انقلاب امتداد می یابد.
آمریکا برای تحکیم سلطه خود با شریک و همکار خود یعنی دولت فریبکار انگلیس از هیچ جنایتی در ایران فروگذار نکرده است.
نه تنها سفارت آمریکا در تهران بلکه همه سفارتخانههای آمریکا جهان محل جاسوسی دسیسه و نیرنگ علیه ملتها بوده است که اخیرا حتی صدای رهبران اروپا را در آورده است این حرف بیربطی که اخیرا وندی شرمن رئیس هتاک تیم مذاکره کننده به عنوان توهین به ملت ایران در خصوص رفتار ایرانیها مطرح کرد در حقیقت حدیث نفس آمریکاییها بویژه رهبران کاخ سفید بود. فهرست جنایات آمریکا در ذهن مردم ایران جزء حافظه تاریخی ملت شده است و کسی نمیتواند آن را پاک کند. حمایت بیچون چرا از قتل عامهای سالهای 56 و 57 در کشور که توسط رژیم شاه صورت میگرفت فقط یک قلم از اقلام جنایات آمریکاست. بلوکه کردن داراییهای ایران در آمریکا که امروز به حدود 80 میلیارد دلار میرسد، راهاندازی جنگ داخلی با حمایت از تروریسم، راه اندازی جنگ تحمیلی و حمایت از رژیم خونخوار صدام، زدن سکوهای نفتی ایران و ساقط کردن هوپیمای مسافربری و راهاندازی جنگ نرم پس از پایان جنگ تحمیلی و… فهرستی از دشمنیهای آمریکاست که در ذهن هر ایرانی هر روز مرور میشود.
امروز برخی از کسانی که تابعیت دوگانه دارند و در دو سوی مرز ایران هم زندگی میکنند، ماموریت دارند جنایات آمریکا را از حافظه تاریخی ملت ایران پاک کنند.
آنها نام ایرانی اما تابعیت اروپایی و آمریکایی دارند. آنها بنا به سوگندی که خوردهاند دیگر برای وطن خود کار نمیکنند و دل نمیسوزانند، فقط برای منافع کشوری کار میکنند که تابعیت آن را پذیرفتهاند. اینها آنور آب دفتر و دستک، رادیو و تلویزیون و سایت خبری دارند همین بساط را در داخل به یمن آزادی و به برکت تساهل و تسامح نهادهای نظارتی دارند. بنابراین اگر گاهی صدایی از داخل در رسانهای در میآید که در آن منافع ملت ایران دیده و شنیده نمیشود از همین جماعت است که هزینه آنهم از آن طرف آب تامین میشود.
ایران اسلامی بیش از سه دهه محکم و استوار متکی بر آرای ملت و فداکاری شهیدان، آزادگان و جانبازان روی پای خود ایستاده است. ملت ایران آمریکا را خوب میشناسد و این شناخت خود را از یک طرف از امام (ره) بزرگوار و رهبری هوشمند انقلاب دارند و از طرف دیگر خود با پوست و گوشت و استخوان ماهیت دشمنان اسلام و قرآن و بویژه آمریکا رابه خوبی درک میکنند.
جمهوری اسلامی ایران اکنون در حال یک نبرد دیپلماتیک تمام عیار با آمریکا و همپیمانانش در قالب مذاکرت 1+5 است. این نبرد طی ده سال گذشته به بهانه استفاده ایران از فناوری صلحآمیز هستهای عرصه جدیدی از تداوم خصومتورزی آمریکا با ملت ایران شده است. دولتهای پیشین هر کدام تواناییهای خود در این هماوردی نشان دادهاند. اکنون دولت آقای روحانی مسئولیت رهبری چنین نبردی را به عهده دارد. ملت ایران به تواناییها و صداقت و تعهد مذاکره کننده کشور خودمان اعتماد دارند و میدانند آنها حافظ منافع و مصالح ملی هستند.
اما طبیعی است به طرف مقابل بویژه آمریکا اعتمادی ندارند. این عدم اعتماد یک سابقه تاریخی ممتد دارد و بر فرض نتیجه بخش بودن مذاکرات همچنان به قوت خود باقی است. آنچه در مذاکرات دنبال میشود حل منافشه هستهای و رفع بهانههای دشمنانه آمریکا و قدرتهای جهانی است ما معتقدیم تحریمهای ظالمانه از سوی قدرتهای جهانی برخلاف مقررات و حقوق بینالمللی علیه ملت ایران وضع شده است که با سادهترین قواعد حقوقی و انسانی سازگار نیست، جامعه جهانی به جز چند قدرت زروگوی دنیا منطق ایران را پذیرفته است ما امیدواریم با فشار افکار عمومی جهان و مقاومت ملت ایران با دور جدید مذاکرات از حقوق خود دفاع کنیم.
اگر نتیجه داد از این مرحله عبور میکنیم اگر هم نتیجه نداد بر میگردیم به نقطه اول.
اولین تردید ما در این گفتگوها عدم صداقت آمریکاییهاست. چون هیچ نشانه یا اقدام عملی از سوی آنها دیده نمیشود. آنها در قرارداد الجزایر متعهد به عدم مداخله در امور داخلی ایران بودند. متعهد به باز پس دادن اموال بلوکه شده ایران بودند و… به هیچکدام هم عمل نکردند. الان هم هیچ تضمینی برای اقدامات عملی آنها که مبنی بر صداقت باشد وجود ندارد. چند تصویری که امروزها بر بیلبوردهای ضدآمریکایی در تهران زینت بخش خیابانها بود همین پیام را تداعی میکرد که صداقت آمریکاییها در مذاکرات از دیدگاه ملت ایران زیرسئوال است. آنها اگر راست میگویند باید از این تصویر فاصله بگیرند. متاسفانه به بهانه بیاساس (عدم مجوز از ارشاد و… ) برداشته شد.
این کار درستی نبود، کسانی که معتقدند نباید صداقت آمریکاییها را در مذاکرات زیرسئوال برد، معلوم نیست براساس چه عقلانیتی به این باور رسیده اند. آنها باید مسئولیت این اعتقاد را رسما بپذیرند.
بیلبورد «صداقت آمریکایی» ربطی به نفی یا نقد دیپلماسی دولت کنونی ندارد. برخی ناشیانه برای دفاع از آمریکا چنین ترجمه غلطی از این رویکرد کرده اند و واقعا تاسف آور است. تصاویر در مقام روشنگری دیپلماسی فریبکارانه آمریکا در قبال ایران است. متاسفانه برخی از رسانه ها در ایران به جای اینکه نقش رکن چهارم دمکراسی را داشته باشند نقش خود را در اندازه ستون پنجم فرو میکاهند قرار است آمریکا را آنچنان که هست بشناسیم نه آنچنانکه می نمایانند. چرا برخی در داخل مایلند آن را طوری دیگر بنمایانند.
قرار نیست صداهای حقی که در بین ملت وجود دارد و منشاء آن بغض فرو خورده 50 سال جنایت آمریکاست خاموش شود این صداها حتی اگر پیشرفتی هم در مذاکرات پدید آید هرگز خاموش نخواهد شد.
صحبتهای اخیر نعیمه اشراقی و کامنتی که در صفحه فیسبوک منسوب به وی نوشته و توهینی که به خانواده شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی شد، موجب برانگیخته شدن احساسات خانواده های شهدا و اقشار مختلف مردم شد. البته هنوز معلوم نیست بعد از ماجرای حجاب و شعار مرگ بر آمریکا و حمایت از گروهک هایی نظیر نهضت آزادی، این لطیفه جدید درخصوص پاسدارها و همسران شهدا، برای چه هدفی نوشته شده است اما به نظر می رسد مهمترین اثر این جمله کوتاه و گفتن آن از سوی منتسبین به امام، از بین بردن روحیه ایثار و شهادت در میان مردم باشد.
یکی از پررنگ ترین موارد احساس دِینِ امام راحل نسبت به مردم انقلابی ایران، آنجایی است که ایشان در ششم تیر ماه 1359 در جمع سرپرست بنیاد شهید و خانواده های شهدای انقلاب به عدم بهبود و اصلاح امور در زمینه های گوناگون کشور به شدت اعتراض می کنند. امام (ره) پس از مرور زحمات و مصیبت های خانواده شهدای انقلاب می گویند: «من از شما ها عذر می خواهم. من از ملت ایران عذر می خواهم. من از این مادرهایی که بچه های خودشان را از دست دادند، معذرت می خواهم. من از این برادرهایی که عزیزان خودشان را دادند، از دست داده اند، معذرت می خواهم. من از این ارتشی هایی که جوانان خودشان را از دست داده اند، از این پاسدار ها که جوان های خودشان را از دست داده اند و برادران خودشان را، معذرت می خواهم که عُرض? این را ندارم که کار را درست کنم. من از حضرت مهدی سلام اللّه علیه من از پیشگاه پیغمبر اکرم معذرت می خواهم. من از پیشگاه ولی عصر امام مهدی سلام اللّه علیه معذرت می خواهم. من از پیشگاه ملت ایران معذرت می خواهم. من از شما برادران، برادران ارتشی، برادران پاسدار، برادران ژاندارمری و سایر قوای انتظامی که در راه اسلام جوان های خودشان را دادند، معذرت می خواهم. ما نتوانستیم برای شما کاری انجام بدهیم. ما ضعیف هستیم. ما باز گرفتار کاغذبازی هستیم. ما باز گرفتار آرم هایی شاهنشاهی هستیم. مملکت ما باز مملکت شاهنشاهی است. وزارتخانه های ما، وزارتخانه های ما باز وزارتخانه های طاغوتی است و ما نتوانستیم این ها را اصلاح کنیم. باید به اسرع وقت اصلاح شود و اگر اصلاح نشود به اسرع وقت اصلاح می کنیم» .
البته در شرایطی که موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) درباره این اظهارات، تنها و تنها سکوت می کرد، خانواده شهدا، واکنش قابل توجهی از خودنشان دادند و در نهایت با وارد شدن مجلس شورای اسلامی به بررسی این موضوع و همچنین تشکیل کمیته های مردمی برای حفظ آثار و رهنمون های امام راحل نشان داد، مردم به منسوبین امام تذکر دادند که نمی توان به این سادگی ها مانند روزهای اصلاحات، سیاست «امام زدایی» را در جامعه پی گرفت.
پس از این واکنش ها بود که سرانجام حجت الاسلام سید حسن خمینی تولیت آستان امام خمینی سکوتش را شکست و در صحبت هایش به نوع سبک زندگی ای که امام به دنبال آن بودند، اشاره کرده و عنوان کرد که «در خانواده ما وقتی نوه های پسری به سن بلوغ می رسیدند، امام آنها را از نشستن سر یک سفره با نوه های دختری منع می کردند. این تقیدات بسیار سنگینی که امام به ظواهر دینی داشتند را نمی توان در تحلیل شخصیت ایشان نادیده گرفت» .
او با تاکید بر اینکه امام تمام کارها را برای دین خدا انجام می داد ؛ چه انقلاب و چه نوع و سبک زندگی امام دینی و برای حفظ شئون دینی در جامعه بود، به موضوع موسیقی اشاره کرده و گفته «در بحث موسیقی، امام شب ها که رادیوهای بیگانه را گوش می کردند، به محض آنکه صدای موسیقی از رادیو بلند می شد، آن را قطع می کردند؛ لذا همه افراد باید مراقب باشند که خدای نکرده امام را به گونه ای تحلیل نکنند که بُعد عنایت ایشان به فقه و احکام فقهی، بخصوص مظاهر اجتماعی و فرهنگی دین، کمرنگ جلوه داده شود» .
امام و موسیقی
گفت و گوهای خواهران اشراقی با رسانه های غربی و عربی، عمدتا بر پایه نشان دادن نوع نگاه و شیوه زندگی خاندان امام هدف گذاری شده است. هدف گذاری ای که نشان می دهد خاندان امام زندگی به شیوه اسلامی را نمی پسندند. رسانه های غربی و به خصوص عربی به خوبی از این هدفگذاری سود برده و به چیزی که می خواسته اند رسیده اند چرا که خواهران اشراقی با تمام اقدامات اسلامی که روزی پایه اصلی انقلاب بود، مخالفت کرده اند. به گزارش تسنیم، زهرا اشراقی اخیرا در مصاحبه ای گفته که در خانه موسیقی غربی گوش می دهد، آنهم موسیقی خواننده هایی که روزی به خاطر انقلاب، از ایران فرار کردند و در حال حاضر هم در هر اجتماعی علیه نظام جمهوری اسلامی شرکت می کنند. «صدای هایده را دوست دارم به نظرم هایده اعجوبه موسیقی ایران بوده. مثلا" علی ای همای رحمت" هایده بسیار زیبا است. هایده و مهستی از زیبایی های موسیقی ما هستند. موسیقی پاپ را می پسندم، امابرخی از آهنگهای جدید را نه. بالاخره زندگی بدون موسیقی معنی ندارد. به نظرم زندگی اساسا بدون هنر و موسیقی بی روح است. »
براین اساس می توان گفت، دیدن سریالها و فیلم های ماهواره ای، عقیده نداشتن به حجاب اسلامی و دنبال کردن اخبار از طریق رسانه ها معاند، نوع سبک زندگی ای است که این افراد به دنبال آن هستند.
امام خمینی در 30 تیر 1358 در دیدار با کارکنان رادیو دریا، در حالی که انقلاب اولین ماه های عمر خود را می گذراند، به بیان مساله موسیقی پرداختند. ایشان موسیقی را از جمله چیزهایی که برای مغزهای جوانها مخدّر است و تخدیر می کند و انسان را از جدیت می اندازد، دانستند. «اینکه می گویند که اگر چنانچه موسیقی در رادیو نباشد آنها می روند از جای دیگر می گیرند موسیقی را، بگذار بگیرند از جای دیگر، شما عجالتاً آلوده نباشید؛ آنها هم کم کم برمی گردند به اینجا. این عذر نیست که اگر موسیقی در رادیو نباشد، آنها می روند از جای دیگر موسیقی می گیرند. حالا اگر از جای دیگر موسیقی بگیرند، ما باید به آنها موسیقی بدهیم؟ ! ما باید خیانت بکنیم؟ ! این خیانت است به یک مملکتی، خیانت است به جوانهای ما. این موسیقی را حذفش کنید بکلی، عوض این یک چیزی بگذارید آموزنده باشد» .
از آمریکای هاشمی تا آمریکای اشراقی
یکی دیگر از مسائلی که این روزها جنجال زیادی هم در رسانه ها به پا کرد، برخی خاطره سازی ها برای از بین بردن شعار" مرگ بر آمریکا" بود. این خاطره سازی ها که ابتدا توسط رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شد، به نحو دیگری، به نعیمه اشراقی تعمیم یافت تا او که قبل از آن در صفحه شخصی خود در فضای مجازی بارها به ضرورت حذف شعار مرگ بر آمریکا اشاره کرده بود، بگوید: «آمریکا آن زمان دشمن و رویاروی ما بود. در حالی که امروز آنطور نیست. آمریکا یک رئیس جمهور صلح طلب دارد و حرف من این است که نباید فرصت سوزی کنیم. »
امام خمینی اما همیشه و به ویژه در سال های آخر حیاتشان بر استمرار این شعار تاکید ویژه داشته اند. ایشان در سخنرانی در سوم اسفند سال 67 برای تعیین استراتژی نظام جمهوری اسلامی ایران می فرمایند: «ما شعار سرنگونی رژیم شاه را در عمل نظاره کرده ایم، ما شعار آزادی و استقلال را به عمل خود زینت بخشیده ایم، ما شعار «مرگ بر امریکا» را در عمل جوانان پرشور و قهرمان و مسلمان در تسخیر لان? فساد و جاسوسی امریکا تماشا کرده ایم، ما هم? شعارهایمان را با عمل محک زده ایم. البته معترفیم که در مسیر عمل، موانع زیادی به وجود آمده است که مجبور شده ایم روشها و تاکتیکها را عوض نماییم» . (صحیفه امام جلد 21)
ایشان در همان سخنرانی از کسانی که به شعار مرگ بر آمریکا ایراد گرفته اند انتقاد کرده و می فرمایند: «آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن هم? کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند، گشوده است ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از هم? اصول، که چرا مرگ بر امریکا گفتید! چرا جنگ کردید! چرا نسبت به منافقین و ضدانقلابیون حکم خدا را جاری می کنید؟ چرا شعار نه شرقی و نه غربی داده اید؟ چرا لان? جاسوسی را اشغال کرده ایم و صدها چرای دیگر. و نکت? مهم در این رابطه اینکه نباید تحت تأثیر ترحم های بیجا و بی مورد نسبت به دشمنان خدا و مخالفین و متخلفین نظام، به گونه ای تبلیغ کنیم که احکام خدا و حدود الهی زیر سئوال بروند» .
امام خمینی (ره) در 29 تیرماه سال 67 نیز در پیامی که برای سالگرد کشتار خونین مکه و قبول قطعنامه 598 هم داشتند، نوشتند: «انشاءاللّه ما نخواهیم گذاشت از کعبه و حج، این منبر بزرگی که بر بلندای بام انسانیت باید صدای مظلومان را به هم? عالم منعکس سازد و آوای توحید را طنین اندازد، صدای سازش با امریکا و شوروی و کفر و شرک نواخته شود. و از خدا می خواهیم که این قدرت را به ما ارزانی دارد که نه تنها از کعب? مسلمین، که از کلیساهای جهان نیز ناقوس مرگ امریکا و شوروی را به صدا درآوریم» .