رئیسجمهوری آمریکا در سخنرانی هفتگی خود بار دیگر ضمن اشاره به ناامیدی مردم آمریکا از قانونگذاران برای چندمین بار گفت، در درگیریهای طولانی مدت میان دولت و کنگره بر سر سقف بدهیها و تعطیلی موقتی دولت «هیچ برندهای» وجود ندارد.
به گزارش پارس به نقل از ایسنا، به نقل از شبکه خبری سیانان، باراک اوباما، رئیسجمهوری آمریکا در این سخنرانی گفت: در زمانی که اقتصاد کشور ما نیازمند رشد و ایجاد شغل بیشتر است، بحرانهای به وجود آمده چند هفته اخیر در حقیقت به مشاغل و رشد بیشتر لطمه وارد کرد و ناامیدی و سرخوردگی بسیار زیاد مردم آمریکا نسبت به آنچه که در واشنگتن در جریان است، قابل درک میباشد.
اوباما همانند گذشته در این سخنرانی به طور مستقیم جمهوریخواهان را به دلیل نقششان در تعطیلی دولت خطاب قرار نداد اما در عوض از این سخنرانی برای مطرح کردن دومین دستور کار خود استفاده کرد. اوباما به خصوص از کنگره خواست تا یک لایحه جدید در خصوص کشاورزی و بودجهای را که از رشد اقتصادی حمایت و به پیشبرد اصلاحات مهاجرتی کمک میکند، تصویب کند.
هیچ یک از این گزینهها برای رئیسجمهوری آمریکا به راحتی به دست نمیآید. کنگره بودجه چهار ساله را تایید نکرده است و این دو حزب سیاسی پیشنهاد کاملا متفاوتی را درباره بودجه مطرح کردهاند. برنامه دموکراتها کاهش مالیات بر ارزش افزوده و بودجه برخی برنامههای اجتماعی است. اوباما در سخنرانی هفتگی خود خواستار بررسیهای جدید با هدف رشد اقتصادی شد.
وی افزود: هیچ انتخابی بین رشد یا تعهد مالی وجود ندارد. ما به هر دوی آنها نیازمندیم. بنابراین اگر بودجهای را تصویب کنیم که بر ایجاد مشاغل بیشتر با درآمدهای بهتر متمرکز نباشد، اشتباه بزرگ و جدی مرتکب میشویم. اگر که قصد داریم تا منابعی را برای مسائلی که به رشد ما کمک میکنند اختصاص دهیم باید مسائل غیرضروری را کاهش داده و راههای فرار از مالیات را که به ایجاد مشاغل کمک نمیکند، مسدود کنیم.
بسیاری از جمهوریخواهان مجلس نمایندگان که تمایلی برای حمایت از مهاجرت حدود 12 میلیون مهاجر به آمریکا ندارند، موافق برنامه اصلاحات مهاجرتی اوباما نیستند.
اوباما در ادامه گفت: هماکنون که جو بحران رد شده، نمیتوانیم به طور اتفاقی در مورد همه چیز به توافق دست یابیم. اما نباید به دلیل آنکه برخی افراطگرایان در احزاب ما موافق سازش و توافق نیستند به این اختلافات طولانی ادامه دهیم. من از افراد هر حزبی که میتواند و میخواهد دست به کارهای مهم بزند، استقبال میکنم.
به نقل ازپارس نیوز
ناگفته وزیر احمدینژاد از خانهنشینی وی
فضا به گونه ای نیست که بگوییم اصولگرایان در کشور پایگاه ندارند. دلیلش هم انتخابات شوراها است که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد و در بیشتر شهرها از جمله کلانشهرها نیروهای اصولگرا اکثریت را به دست آوردند به رغم اینکه لیست های متعدد داشتند.
به گزارش پارس , اکنون که دولت های دهم به تاریخ پیوسته است بهتر می توان درمورد عملکرد دولت و بخش های مختلف آن قضاوت کرد. دولتی که با شعار اصولگرایی و اسلام گرایی رای گرفت اما با "مکتب ایران" و کورش کبیر از صحنه سیاست کنار رفت. شاید اگر حاشیه سازی های آقای احمدی نژاد و اطرافیانش نبود، امروز می شد یا بهتر می شد از عملکرد دولت وی دفاع کرد.
می گوید در انتخابات مجلس پنجم که در حوزه رفسنجان کاندیدا بوده دو تن از برادرانش به نفع رقیب اصلاح طلب وی فعالیت می کردند. شاید خودش هم آن روز که در مجلس پنجم علم استیضاح عطاالله مهاجرانی وزیر وقت ارشاد را برافراشت فکر نمی کرد که یک دهه بعد بر صندلی او تکیه زند. دکتر "سید محمد حسینی" چهره خندان و محجوب دولت دهم در اولین روزهای پاییز 92 به جهان نیوز آمد. او که سابقه شاگردی آیت الله مهدوی کنی در دانشگاه امام صادق (ع) را دارد و این روزها در دانشکده الهیات دانشگاه تهران به تدریس مشغول است، علاوه بر کرسی وزارت ارشاد دولت دهم احمدی نژاد در دولت نهم وی نیز دارای مسئولیت هایی همچون ریاست دانشگاه پیام نور، قائم مقام و معاون وزیر علوم بوده است. حسینی که سابقه نمایندگی مجلس را در کارنامه خود دارد در دوران ریاست علی لاریجانی بر صداوسیما هم از مدیران ارشد وی بود.
اگر چه اغلب خانواده سیاسی وی اصلاح طلب یا به قول خودش کارگزار هستند اما وی همواره در اردوگاه اصولگرایان سکنی گزیده است. یک برادر او داماد مرحوم خلخالی عضو قدیمی مجمع روحانیون مبارز است و برادر دیگرش نیز با خانواده هاشمی رفسنجانی وصلت کرده است. خود حسینی اما داماد حاج شیخ عباس پورمحمدی (برادر اصغر پورمحمدی مدیر سابق شبکه سه و عموی مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری) است.
وزارت ارشاد دولت دهم نیز به مثابه همه دوره های پیشین وزارت ارشاد با حاشیه های فراوانی روبرو بود و فراز و فرودهای زیادی داشت تا آنجا که بسیاری اوقات نه اصلاح طلبان و روشنفکران بلکه اصولگرایان و متدینین مدعی این وزارتخانه و مدیران متفاوتش بودند. دکتر حسینی در گفتگوی سه ساعته خود با جهان نیوز فارغ از مصلحت اندیشی های دوره وزارت از وزارت ارشاد، رابطه اش با لاریجانی و احمدی نژاد و دانشگاهش، علل شکست اصولگرایان در انتخابات، بی تدبیری برخی از مدیران وزارت ارشاد دولت دهم، خانه نشینی 11 روزه، استیضاح مهاجرانی در مجلس پنجم و برداشتن عکسش از وزارت ارشاد دولت دهم، و... سخن گفت. او اگر چه سعی می کرد که کاری به دولت فعلی نداشته باشد اما تلویحاً از تعطیلی نمایشگاه ها و جشنواره ها در دولت تدبیر و امید گلایه کرد.
یکی از مسایل حاشیه ساز دولت دهم خانه نشینی 11 روزه احمدی نژاد بود. شما چه روایت ناگفته ای از این خانه نشینی دارید؟ اقدامی هم کردید؟
سخن گفتن در این باره را در حال حاضر به مصلحت نمی دانم ولی به جهت اصرار دوستان اشارهای به موضوع میکنم. در سفر استانی کردستان که بودیم از طریقی خبردار شدم که ایشان (احمدی نژاد) قرار است بعد از بازگشت از این سفر در دفتر کارشان حاضر نشوند. همانجا که بودیم سعی کردم فرصتی پیش بیاید که با ایشان صحبت کنم و نظر خودم را بگویم که این تصمیم تبعات منفی غیر قابل جبرانی خواهد داشت. برنامههای سفر به گونه ای بود که نتوانستم صحبت کنم و برگشتیم تهران. از همان روز پنجشنبه که به تهران برگشتیم چون احتمال می دادم به ایشان دسترسی نداشته باشم که حضوری صحبت کنم، با افراد موثر و دوستان نزدیک احمدی نژاد از جمله آقای مشایی، تلفنی صحبت کردم و گفتم که اگر این تصمیم عملی بشود، بسیار آسیب وارد می کند و به هیچ وجه قابل قبول نیست. آنها هم گفتند که ما داریم صحبت می کنیم و ما هم نظر شما را داریم. ولی خب متاسفانه این اتفاق رخ داد. من چون برنامه سفر به شهرستانهای یزد و کرمان را داشتم،نتوانستم بلافاصله با آقای احمدینژاد صحبت کنم. روزهای اول فکر می کردیم مساله زود حل و تمام می شود. روز سه شنبه فرصتی فراهم شد تا با احمدی نژاد در منزلشان صحبت کنیم.آنجا ایشان مشغول صحبت بودند و گلایه هایی از وضعیت کشور داشتند و موارد متعددی را مطرح می کردند.چند نفر دیگر از اعضای دولت هم آنجا بودند. من وارد صحبت شدم و حرف ایشان را قطع کردم و گفتم که به هر حال ما آمدهایم که صحبت کنیم، حرف های شما به جای خودش، قرار است ما هم صحبت کنیم.ایشان داشت ماجرایی را تعریف می کرد گفت بگذار این موضوع تمام بشود. بعد که تمام شد به من گفتند که خب، حالا شما بفرمایید ارشاد کنید! من هم نکاتی که به ذهنم می رسید از جمله تبعات این موضوع را مطرح کردم.
با توجه به شناختی که از ایشان داشتیم و ارادتی که به رهبری ابراز میداشتند و در جلسات اعلام میکردند، خلاصه بحث ما این بود که بازتاب بیرونی این کار به نوعی فاصله گرفتن و زوایه داشتن تلقی می شود. ایشان با قاطعیت این مطلب را رد می کردند و می گفتند من همین دیشب خدمت مقام معظم رهبری بودم و جلسه داشتیم و اگر بر فرض هم شائبه ای پیش بیاید و برخی احساس کنند نسبت به جایگاه رهبری و بحث ولایت فقیه مساله ای ایجاد شده، من بعدا در مورد ولایت فقیه و جایگاه آن صحبت می کنم و مساله حل می شود. من آنجا اشاره کردم که با یک سخنرانی نمی شود این مساله را جبران کرد و گفتم اگر شما امروز در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی شرکت بکنید بهتر از این است که صبر کنید فردا در جلسه هیأت دولت شرکت کنید. دیگر دوستان هرکدام مطلب متین و مستدلی را بیان داشتند که بیانگر دلسوزی و تعهد آنان و پایبندی و وفاداری به رهبر فرزانه انقلاب بود.
به هر حال روز شنبه که در استان هرمزگان مراسم روز ملی خلیج فارس راداشتیم،ایشان پیام داد و موضوع فیصله یافت اما به هر صورت این واقعه به دولت و جایگاه احمدی نژاد یک لطمه بسیار جدی وارد کرد. اعضای دولت هم از این موضوع سخت ناراحت بودند چون یکی از افتخارات دولت این بود که پیرو رهبر معظم انقلاب است و نمی خواستند چنین مساله ای در کارنامه دولت ثبت بشود. جزئیات مفصل تر است و این اجمالی از موضوع بود که پرداختن به این موضوع و ذکر جزئیات ضرورتی ندارد.
چه کسانی احمدی نژاد رابه این تصمیم رساندند؟
هیچ کس به ظاهر نگفت که ما تشویق کردیم. با هر کسی که صحبت می کردم همه میگفتند که ما مخالف این کار هستیم. در همان کردستان آقای رحیمی چند بار تلاش کردند و صحبت هم کردند ولی ایشان (احمدی نژاد) نظر خودشان را داشتند.
وقتی احمدی نژاد به جلسه هیات دولت آمد درباره جایگاه ولایت فقیه صحبت کرد اما درباره مصداق آن و ولی فقیه صحبت نکرد.
در خصوص مفهوم و مصداق هر دو صحبت کرد.در دولت هم بحث های مختلفی که مطرح می شد ایشان بارها ارادت خودشان را به رهبری عزیز اعلام می کرد و عملا هم می دیدیم حتی در برخی موارد که نظر دیگری داشت نظر مقام معظم رهبری را ترجیح می داد. البته طوری نبود که در جامعه آن را مطرح کند که فلان موضوع خلاف نظر شخصی من است یا نهایتا در برخی مسائل سکوت می کرد. به هر حال وجود اختلاف نظر در برخی مسائل کلان کشور تا حدودی طبیعی است اما یکی از دغدغه های جدی ایشان همواره این است که آسیبی به رهبر معظم انقلاب وارد نشود. بعد از دوران ریاست جمهوری هم ایشان وفاداری و ارادت و تبعیت خود را اعلام می کند ولی اینکه چرا در آن مقطع ایشان به این جمع بندی رسید باید خودشان صحبت کنند. ما هیچ موقع نتوانستیم دلیل قانع کننده ای داشته باشیم.
یکی از انتقاداتی که به شما می شود این است که می گویند در این دوره وزارت ارشاد مروج ابتذال بود. برخی فیلم هایی که شما مجوز دادید در سینماهای حوزه هنری اکران نشد یا برخی از فیلم ها مروج خیانت بود و یا وارد حوزه مسائل خصوصی خانواده میشد.تحلیلی وجود دارد که می گوید حساب این فیلم ها از شخص شما جداست و مجموعه تحت مسؤولیتتان به نوعی خودسرانه عمل می کرد. نظر شما چیست؟
ببینید! برخی ضعف ها وجود داشته است. طبیعی است که در مجموعه عریض و طویلی مانند وزارت ارشاد ممکن است اشکالاتی در گوشه و کنار هم پیدا بشود اما رویکرد کلی این نبوده است که فیلمی ساخته بشود که مروج خیانت باشد.اصل بر این بوده است که اگر فیلمی می خواهد به آسیب های اجتماعی اشاره کند جنبه درس آموزی و عبرت آموزی داشته باشد. در این مدت هم دهها فیلم مناسب و خوبی ساخته شده است که انگار عدهای تعمد دارند که نادیده گرفته شود. شما آثاری که مورد حمایت در این دوره قرار گرفت را با دوره های قبل مقایسه کنید. فیلمهایی که درباره دفاع مقدس و موضوعات ارزشی و مسایل جهانی است و بیانگر جنایات آمریکا و صهیونیسم است افزایش یافت، این رویکرد نشان می دهد که یک عزم و اراده ای وجود داشت که به سمتی حرکت کنیم که فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی خودمان را ترویج کنیم. در گذشته داشتیم مواردی که معاونت سینمایی و بنیاد فارابی فیلمی ساخته بود، سرمایه گذاری کرده بود ولی بهخاطر مضمون آن ناگزیر متوقفش کرده بود، چون امکان نمایش آن نبود. حوزه هنری و نیروی انتظامی و دستگاه های دیگر نیز چنین فیلم هایی ساخته بودند که قابل اکران نبود.
حداقل در این دوره سرمایه گذاری نسبت به فیلم هایی بود که مفید و مناسب باشند. ممکن است فیلم ضعفی هم داشته یا اشکالی در آن وجود داشته باشد اما اشکال اغلب از لحاظ شکلی و تکنیکی بوده کمتر شده است که از نظر محتوایی اشکال بگیرند. اینکه سالی صد فیلم ساخته می شود و دو سه فیلم اشکال داشته باشند خیلی با وضعی که از گذشته تاکنون بر سینمای کشور حاکم بوده است عجیب نیست،البته همان چند مورد هم گاهی با یک اصلاح جزئی اگر انجام می شد مسألهساز نبود. مثلا اگر در فیلم «دموکراسی در روز روشن» یک جمله از آن حذف می شد دیگر حساسیتها روی آن کم می شد. همیشه که نباید توقع داشت وزیر بیاید وارد ریز مسایل شود، بالاخره شوراهایی تعیین کردیم، شورای صدور پروانه و اکران آنها این دقت ها را انجام می دادند. گاهی اوقات ممکن است آنها اشتباهی می کردند و بازتاب های وسیعی داشت، خصوصا اینکه بهخاطر اختلافات سیاسی و طیفی عدهای به این مسائل دامن میزدند درحالی که در خصوص فیلمهای به مراتب مسئلهدارتر در گذشته سکوت کرده بودند.
یک نکته اضافه کنم. خیلی وقت ها مبنای ارزیابی و قضاوت فیلم هایی بود که در جشنواره ارایه می شد در حالی که غالبا بعد از جشنواره هم مجدد بازبینی و ارزیابی می شد و خیلی وقت ها فیلم هایی که اکران می شد با آن چیزی که در جشنواره نمایش داده شده بود متفاوت بود. ضعف هایی که داشت گرفته می شد. یک تفکری بود که می گفتند جشنواره چون متعلق به خواص است و خود هنرمندان هستند، اگر دقت هم
نکردیم، اشکالی ندارد و بعدا برای اکران، جداگانه اصلاح می کنیم که خودش مساله ساز می شد. حتی به فیلمی مجوز اکران ندادیم اما صرف اینکه در جشنواره اکران شد کلی به ما حمله کردند که این فیلم چرا پخش شده در حالی که پخش نشد، توقیف شد.
برخی از دوستان ما می خواستند این ژست را بگیرند و بگویند که ما فیلم توقیفی نداشتیم ولی ما فیلم توقیفی هم داشتیم حتی از برخی از کارگردان های معروفی که کارهای ارزشی و دفاع مقدسی انجام داده بودند اما فیلمی ساخته بودند که همراهی با فتنه بود لذا اجازه اکران نیافت. یا یکی از بازیگران مشهور فیلمی ساخته بود که مجوز پخش ندادیم چون که موجب برداشت نادرست در مورد دفاع مقدس بود و اشکالاتی به آن وارد بود و محتوای آن بسیار تلخ بود. نمی خواهم بگویم آن بازیگر سوء نیتی داشته است ولی کسی اگر آن فیلم را می دید این تصور را پیدا می کرد که انگار رزمندگان عامل مصیبت و گرفتاری شدهاند. در نتیجه مجوز اکران داده نشد و آن هنرمند عزیز هنوز هم ناراحت است.
مدیریت سینمایی کشور دست افرادی بود که عضو هیأت اسلامی هنرمندان بودند و انتظار و توقعی که از این مدیریت میرفت بسیار بیشتر از گذشته بود. چرا این انتظار برآورده نشد؟ از سویی معضل بزرگ وفاداران به گفتمان انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگ را در چه می بینید؟ برخی از آنان مستقل فعالیت می کنند و قائلند کار کردن برای انقلاب در جمهوری اسلامی در حوزه فرهنگ بسیار سختتر از کار کردن ضد انقلاب در جمهوری اسلامی در این حوزه است.
یکی از انتقادات همین بود. این دوستان به عنوان نیروهای مسلمان سینما شناخته می شدند. علما و نیروهای ارزشی هم می گفتند که انتظاری که از شما داریم از دولت های قبلی نداشتیم. گاهی اوقات به خاطر توقعات بیشتر این انتقادات مطرح می شد. اگر کارهایی که در گذشته شده است را با این دوره مقایسه کنیم چه بسا انتقادات بیشتری به آنها وارد باشد، مخصوصا در قیاس با دوران اصلاحات. در دیگر زمینهها هم شاهد اهمالکاری و به قول خودشان تساهل و تسامح بودیم مثلا در آن دوره کتابهایی حتی به روستاها فرستاده بودند که مروج تفکر غرب و عرفانهای نوظهور بود.
یکی از اشکالاتی که دوستان ما در مدیریت سینمایی داشتند این بود که خودشان همه سینماگر بودند و برخی از آنها مدیریت قوی نداشتند. من از ابتدا ترجیح می دادم که فردی غیر سینماگر مسوولیت (معاونت سینمایی) را به عهده بگیرد. این یکی از اشکالات بود . اشکال دیگر این بود که وقتی که یک جمع سینماگر مسؤولیت را به عهده گرفتند و از گذشته هم اختلاف نظرهایی با دیگران داشتند، از همان روز اول عده ای در مقابل آنان موضع گرفتند و دیگر این اختلافات تشدید شد و هر کاری کردیم که این مسأله پایان پیدا کند نشد. برخی رسانه ها هم به این موضوع دامن می زدند و هر کار مثبتی هم که انجام می شد آنها منفی جلوه می دادند و موجب می شد چنین تصوراتی ایجاد شود.
البته نقاط مثبت در این دوره زیاد است. فیلم های خوب تاریخی، خانوادگی، کودک و... ساخته شد و اینها را باید در نظر داشته باشیم. کار وزارت ارشاد هم فقط سینما نیست. سینما یکی از بخش های کاری ما بود.در قسمت های دیگر نظیر هنرهای تجسمی، تئاتر، موسیقی،اقدامات قرآنی و سازمان های متعددی که وابسته به وزارت ارشاد هستند معمولا نادیده گرفته شدند و کمتر به این موضوعات و فعالیتهای گستردهای که انجام شد توجهی صورت گرفت.
برای تقویت جبهه فرهنگی انقلاب که ما تجربه عینی و ملموسی در این دوره داشتیم می شود راهکارهایی را در نظر گرفت که شرایط بهتری را داشته باشیم. ما سعی کردیم علیرغم محدودیتهای اعتباری کمک و حمایت کنیم. البته گاهی این بروکراسی و سیستم اداری موجب کندی کارها میشد. یک راهکار همان اجرایی شدن مهندسی فرهنگی است که در شورای عالی انقلاب فرهنگی مطرح شده و مراحل نهاییاش را طی کرده است. اگر این سند ابلاغ بشود و همه خود را موظف به عمل بدانند،نه اینکه صرفا یک سند باشد،اگر مانند نقشه جامع علمی کشور مورد توجه قرار گیرد اتفاقات خوبی در حوزه فرهنگ و هنر رخ خواهد داد.
مسأله دیگر هم این است که بالاخره نیروها باید کار خودشان را انجام بدهند یعنی نیازها را در نظر بگیرند و در عین حال که میخواهندآثاری تولید کنند که با افکار و اندیشه اسلام ناب هماهنگی دارد، هر مقدار بتوانند حرفهای تر، فنی تر و دقیق تر و پرچاذبه تر ارائه کنند حتما می تواند تأثیر بیشتری داشته باشد. ما هم تجربه کرده ایم که آثار ارزنده هم برای داخل و هم برای خارج از کشور جاذبه بیشتری دارد. خوشبختانه الان نیروهای مستعد فراوانی در کشور وجود دارند که اگر از ظرفیت و توان آنان استفاده بشود فکر می کنم که می توانیم نیازهای داخل و خارج از کشور را تامین کنیم.
آقای شمقدری (معاون سابق سینمایی) انتخاب شما بود؟
با آقای شمقدری ارتباط و تعاملی نداشتم و ایشان را به عنوان کارگردان مسلمان می شناختم که دغدغه ساخت فیلمهای ارزشی در سینمای ایران دارد. حضور وی در این سمت با معرفی و نظر دکتر احمدی نژاد بود. آقای احمدی نژاد با شناخت بیشتری که داشت پیشنهاد داد و بعد هم مسؤولیت به وی واگذار شد.
چند نفر از مدیران وزارت ارشاد، به شما معرفی و به این شکل مسؤول شدند؟
به ندرت اتفاق افتاد. آقای شمقدری را هم می شناختیم نه اینکه نشناسیم اما سابقه آشنایی از نزدیک نداشتیم. یا شناختی از آقای شاه آبادی از قبل نداشتیم ولی یکی از دوستان از خارج از دولت وی را معرفی کرد و یک مدت ایشان به عنوان مشاور و بعد قائم مقام هنری مشغول شد و بعد که دیدیم توان کاری دارد مسؤولیت دادیم. این طور نبود که همه نیروها را از قبل شناخت گسترده ای داشته باشیم.
معاون مطبوعاتی را خودتان انتخاب کردید؟
معاونت مطبوعاتی از اهمیت و حساسیت بالایی برخوردار بود. در دولت بارها بحث رسانهها مطرح میشد. میبایست کسی معاون باشد که تصور نکنند از منافع دولت حمایت نمی کند. فردی باشد که از این جهت هیچ دغدغه ای وجود نداشته باشد. لذا با شناختی که از آقای محمدزاده در زمان وزارت پیدا کرده بودم که در دولت رفت و آمد میکرد و می دانستم که اعضای دولت و رییس جمهور ایشان را میشناسند انتخاب صورت گرفت. ایشان هم کارهای خوبی در دوره مسؤولیت انجام دادند که رضایت اصحاب رسانه را به همراه داشت.
نقل و نشر مطالب با ذکر نام پایگاه خبری پارس نیوز بلامانع است.
Copyright © 2013 parsnews.com , all right reserved.
رئیس جمهور وزرای پیشنهادی خود را برای وزارتخانههای علوم، ورزش و آموزش و پرورش به مجلس معرفی کرد.
به گزارش پارس به نقل از تسنیم، حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور شب گذشته نامه معرفی 3 وزیر پیشنهادی را برای وزارتخانههای علوم، ورزش و آموزش و پرورش به مجلس شورای اسلامی ارسال کرد.
بر اساس این نامه، رئیسجمهور رضا فرجی دانا را به عنوان وزیر پیشنهادی علوم، تحقیقات و فناوری، علیاصغر فانی به عنوان وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش و رضا صالحی امیری را به عنوان وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان به مجلس معرفی کرد.
رضا فرجیدانا وزیر پیشنهادی علوم، مدرک کارشناسی خود را در سال 1365 در رشته مهندسی برق از دانشگاه تهران دریافت کرد و سپس برای ادامه تحصیل در دانشگاه واترلو عازم کشور کانادا شد. وی تحصیلات خود را در این دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد (1368) و دکترا (1372) در رشته مهندسی برق به انجام رساند. فرجی دانا پیش از انتصاب بهعنوان ریاست دانشگاه تهران مدتی ریاست گروه مهندسی برق و کامپیوتر دانشکده فنی و پس از آن هم به مدت بیش از پنج سال در دولت اصلاحات بین سالهای 1376 تا 1381 ریاست پردیس دانشکدههای فنی دانشگاه تهران را برعهده داشت.
وی بین سالهای 1381 تا 1384 ریاست این دانشگاه را بر عهده داشته است. پس از استعفای مصطفی معین در سال 82 در دولت هشتم، وی برای تصدی سمت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به مجلس ششم معرفی شد، اما رای اعتماد نماینگان این مجلس اصلاحطلب را کسب نکرد.
فرجیدانا از مجموع 220 رأی مأخوذه، 86 رای موافق، 127 رای مخالف و 7 رأی ممتنع کسب کرد و نتوانست راهی ساختمان وزارت علوم شود.
رضا صالحی امیری وزیر پیشنهادی ورزش و جوانان نیز در سال 1340 در شهرستان بابل به دنیا آمد. پس از پیروزی انقلاب راهی جبهههای جنگ تحمیلی شد و همزمان تحصیلات عالی را در دانشگاه آغاز کرد. کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته علوم سیاسی و دکتری را در رشته مدیریت به پایان رساند و همزمان تدریس در دانشگاههای مختلف را آغاز کرد.
وی ریاست کمیته اجتماعی شورای عالی امنیت ملی، عضو هیئت رئیسه مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری، عضویت هیئت امنای مؤسسه مطالعات راهبردی وابسته به وزارت علوم، مشاور رئیس دولت اصلاحات و عضویت شورای اجتماعی کشور و عضویت شورای اطلاعرسانی دولت خدمت را در کارنامه دارد و هماکنون نیز معاونت پژوهشهای فرهنگی و اجتماعی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام را بهعهده دارد.
وی معاون فرهنگی ستاد انتخاباتی حجتالاسلام حسن روحانی نیز بود و پس از انتخاب روحانی نیز مسئول کارگروه فرهنگی وی شد که مأموریت چینش وزرای مرتبط با این حوزه را داشت.
علیاصغر فانی وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش نیز متولد 1333 دارای دکترای مدیریت دولتی بوده و هماکنون عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس است.
فانی، مدیرکلی چندین دوره آموزش متوسطه آموزش و پرورش در دوره وزارت مظفر و اکرمی و همچنین مدیریت مناطق و مدیرکلی آموزش و پرورش را در کارنامه خود دارد. وی در دولت نهم و قبل از روی کار آمدن محمود فرشیدی، 70 روز سرپرست وزارت آموزش و پرورش بوده است.
فانی معاون آموزش و پرورش در دولت خاتمی نیز بوده است.
یک کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه هیچ کشوری برای مسائل امنیت ملی و استراتژیک خود از طریق نظرسنجی تصمیمگیری نمیکند،گفت:اگر دست دولت از استدلال خالی است نمیتواند بار خود را با نظرسنجی سبک و راه انتقاد را بر تصمیماتش ببندد.
به گزارش پارس ، مهدی محمدی کارشناس مسائل سیاسی در گفتوگو با فارس، درباره نظرسنجی پیرامون برقراری رابطه با آمریکا اظهار داشت: در هیچ کجای جهان، برای مسائل امنیت ملی و استراتژیک خود از طریق نظرسنجی تصمیمگیری نمیکنند بلکه در این حوزه با تکیه بر ایجاد اجماع نخبگانی و متقاعد سازی افکار عمومی پیش میروند و مهمترین شاخص برای آن نیز میزان انطباق با منافع ملی است.
محمدی با بیان اینکه این مسئله را به هیچ وجه نمیتوان از طریق مکانیزم نظرسنجی کشف کرد و مکانیزم نظرسنجی حداکثر میتواند درباره نوع افکار عمومی به ما یک تخمین بدهد ادامه داد: هیچ نظرسنجیای نمیتواند نظر مردم را به طور قطعی بیان کند و از سوی دیگر افکار عمومی امری سیال است که مفهوم دقیق آن نیز در ایران شکل نگرفته است.
*تولید استدلال از طریق نظرسنجی به دست نمیآید
این کارشناس مسائل سیاسی با تاکید بر اینکه دولت برای اینکه تصمیمات خود را توجیه کند باید بتواند برای آنها استدلال بیاورد و ثابت کند که این تصمیمات به نفع منافع ملی است، تصریح کرد: تولید استدلال از طریق نظرسنجی به دست نمیآید لذا اگر دست دولت از استدلال خالی است نمیتواند بار خود را با نظرسنجی سبک کند.
وی با بیان اینکه هیچ کشوری برای نظرسنجی درباره مسائل امنیتی خود از نظرسنجی استفاده نمیکند، یادآور شد: نکته دیگری که وجود دارد این است که احساس میشود در دولت نوعی روشهای فرافکنانه در پیش گرفته شده است و امروز هم برخی از رفتارهای دولت از سوی رهبری مورد انتقاد قرار گرفت لذا دولت برای اینکه بار خود را در برابر این انتقادات سبک و انتقاد کردن از خود را سخت کند، دست به این کار (نظرسنجی) میزند.
محمدی ادامه داد: دولت میخواهد با این نظرسنجی نشان دهند که تصمیماتش از اعتماد اکثریت مردم برخوردار است و هر کسی با آن مخالفت کند خودش را در مقابل مردم قرار داده است در حالی که این روش شایسته دولتی نیست که میتواند از تصمیمات خود دفاع کند.
این کارشناس مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: ما این را به حساب این میگذاریم که دولت قادر به دفاع از تصمیمات خود نیست چرا که در غیر این صورت علی القاعده نیازی به این شکل گریزها نداشت.
وی تصریح کرد: ممکن است مجلس قوانینی تصویب کند که دولت آنها را قبول نداشته باشد بنابر این سوالی که پیش میآید این است که آیا دولت این مجوز را برای قائل است که مجلس افکار عمومی را به نظرسنجی دعوت کند و مجلس چنین کاری را جانشین استدلال کند.
محمدی بر همین اساس خاطرنشان کرد: دولت باید خودش را از این شیوههای کم عمق، پوپولیستی و عوامزدگی هر چه زودتر خلاص کند و از سوی دیگر همه وظیفه دارند به دولت در این مسیر کمک کنند و بخشی از این کمک نیز به معنای انتقاد درست و سنجیده از دولت است.
این کارشناس مسائل سیاسی با تاکید بر اینکه دولت نباید راه انتقاد را برای خود ببندد و مسیر آن را سخت کند، افزود: منتقدان نیز نباید منافع ملی و حیثیت دولت را در انتقادات خود نادیده بگیرند بنابراین اگر روی این مسئله تفاهم شود بهتر است که دولت از چنین روشهایی استفاده کند.
مذاکرات ژنو مذاکراتی بسیار حساس است. در این مذاکرات است که سنگ بنای مسیر آینده مذاکرات ایران و غرب چه درباره مسئله هسته ای و چه درباره مسائل دیگر گذاشته خواهد شد.
به گزارش پارس،متن یادداشت اختصاصی تسنیم با عنوان «داستان اقداماتی که بجا نبود: از نیویورک تا ژنو» به قلم مهدی محمدی به شرح ذیل است:
تکلیف مصداق یابی اقداماتی که در نیویورک بجا نبود، هر چه باشد، یکی از مهم ترین سوال هایی که اکنون باید به آن پاسخ داد این است که چه ضمانتی وجود دارد این اقدامات در مذاکرات ژنو تکرار نشود؟
سخنان هفته گذشته رهبر معظم انقلاب اسلامی درباره مذاکرات آقای رییس جمهور و تیم وی در نیویورک، حاوی دو نکته عمده بود. نخست اینکه نظام جمهوری اسلامی به این تیم اعتماد دارد و دوم اینکه البته برخی اقدامات هم در نیویورک انجام شده که بر خلاف یا فراتر از اختیارات تیم مذاکره کننده بوده است. هفته گذشته بحثی میان آقای ظریف و برخی چهره های اصولگرا درگرفت در این باره که مصادیق اقدامات مذکور در نیویورک چه بوده است. اگرچه آقای ظریف اظهارات منتسب به خود در این باره را تکذیب کرده ولی نشانه های زیادی وجود دارد که ثابت می کند طولانی شدن مکالمه تلفنی کری-ظریف و تماس تلفنی روحانی با اوباما اصلی ترین مصادیق اقداماتی است که بجا نبوده است.
یکی از مهم ترین نگرانی ها این است که تیم مذاکره کننده در ژنو هم –همانند نیویورک- درباره اختیارات و مجوزهای خود دچار سوء تفاهم باشد و روند انجام اقدامات فوق تداوم یابد. البته جمله رهبر معظم انقلاب اسلامی در این باره که نظام به تیم مذاکره کننده اش اعتماد دارد، به اندازه کافی اطمینان بخش هست که ما را متقاعد کند در ژنو به لحاظ راهبردی، اقدام نابجایی رخ نخواهد داد ولی در سطح تاکتیکی و مذاکراتی –یعنی آن بخش از رفتار دیپلماتیک که لزوما در سطوح بالای نظام مورد توافق قرار نمی گیرد و همه جزئیات آن هماهنگ نمی شود- همچنان نگرانی هایی وجود دارد.
اجازه بدهید بنا را بر این بگذاریم که مجموعه اطلاعات موجود در این باره که رهبرمعظم انقلاب اسلامی از دو مسئله طولانی شدن مذاکرات وزرای خارجه ایران و امریکا و مکالمه تلفنی روحانی- اوباما گلایه مند بوده اند معتبر است. سوال مهم دراینجا این است که چرا این اقدامات بجا نبوده است؟ برای پاسخ دادن به این سوال هیچ راهی بهتر از مراجعه به مجموعه اصول راهبردی که ایشان همواره بر اساس آن مسئله ایران- امریکا را ارزیابی می کنند نیست. بر این مبنا:
1- تیم دکتر روحانی فقط تا جایی مجوزتماس با امریکا را دارد که به حل مسله هسته ای ایران کمک کند. ایران هیچ برنامه ای برای تجدید نظر در روابط دو جانبه خود با امریکا ندارد. لااقل فعلا اینگونه است. قرائن نشان می دهد امریکایی ها هم اراده و برنامه ای برای عادی سازی روابط دو جانبه با ایران ندارند. این دو اقدام در واقع به معنای فراتر بردن تماس با امریکا از «حداقل های ضروری» و تلاش برای پل زدن میان دو مسئله کاملا مجزای روابط دو جانبه ایران و امریکا و مسئله هسته ای بوده و به همین دلیل بجا دانسته نشده است.
2- تداوم تماس های نزدیک، مغایر دو کلیدواژه اصلی رهبری در تحلیل روابط با امریکاست: این دو کلید واژه یکی بدبینی به امریکاست و دیگری غیر قابل اعتماد بودن امریکا. پس از بازگشت دکتر روحانی از نیویورک آشکارا می توان دید که کسانی تلاش می کنند بذرخوش بینی به امریکا را در ذهن افکار عمومی بکارند. این امر علاوه بر اینکه به لحاظ دیپلماتیک و مذاکراتی مضر است و احتمال رودست خوردن از حریف را افزایش می دهد، توقع افکار عمومی از مذاکرات را هم به نحو غیر منطقی افزایش می دهد و عملا تیم مذاکره کننده را تحت فشاری خرد کننده هم از سوی افکار عمومی داخلی و هم از طرف غرب قرار می دهد. این دو تماس در نیویورک از جمله به این دلیل نابجا بوده است که بوی خوش بینی به امریکا را می دهد.
مذاکرات ژنو مذاکراتی بسیار حساس است. در این مذاکرات است که سنگ بنای مسیر آینده مذاکرات ایران و غرب چه درباره مسئله هسته ای و چه درباره مسائل دیگر گذاشته خواهد شد. بنابراین شاید مهم ترین توصیه برادرانه ای که می توان اکنون به تیم مذاکره کننده هسته ای کرد این است که از مجوزها و اختیارات خود کاملا ابهام زدایی کنند تا دوباره داستان اقدامات مشابه که می تواند به اعتبار مذاکراتی آنها در مقابل گروه 1+5 به شدت ضربه بزند تکرار نشود.